با سلام
دوست گرامی سوالی که شما کرده اید در واقع سوالی است که همه انسانها خواستار حل این مسئله بسیار پیچیده هستند. اما متاسفانه این مطلبی نیست که به آسانی حل شود چرا که بسیاری از حقایق در این عالم وجود دارد وهیچ انسانی جز ائمه (علیهم السلام) ظرفیت درک و فهم آن را ندارد . این مسئله جزو همان مسائلی است که درک و فهم آن نیاز به زمان دارد و به راحتی قابل حل نیست.
اما برای اینکه انسان از حیرت در بیاید می توان جواب ساده ای جمع و جور کرد. و آن این است که قبل از هر چیز باید فرق بیت تفاوت و تبعیض را مشخص کرد . تفاوت غیر از تبعیض است ؛ در عالم تفاوت وجود دارد اما تبعیض نه!
شهید مطهری در همین رابطه می فرمایند:
« در خلقت اختلاف هست اما تبعیض وجود ندارد. تبعیض یعنى اینکه دو شى که براى هر دوى آنها امکاناتى وجود داشته باشد، این امکان را به یکى بدهند و به دیگرى ندهند چنین چیزى [در خلقت] نیست. هر موجودى در هر مرتبه اى که هست، در هر حدى که براى آن ممکن است خیر از ناحیه ى پروردگار [به او] برسد، مى رسد اگر اختلافى در میان اشیاء هست، اختلافى است که از ناحیه امکانات ذاتى خود اشیاء است، تفاوتهاى ذاتى خود اشیاء است، تفاوتهاى ذاتى خود اشیا که امکان ندارد آن در جایى که هست بیش از آنچه دارد داشته باشد و این در جایى که هست بیش از آنچه دارد داشته باشد.»
مجموعه آثار شهید مطهرى ج 4- توحید
باید فرق بین «تفاوت و تبعیض» روشن شود. تفاوت اصلى مسلم و کاملًا روشن در جهان و خلقت ابقاء است و هر موجودى با موجودى دیگر متفاوت است و باید همچنین باشد زیرا اگرتفاوت نبود، تشخیص و تمایزى هم نبود. مثلًا فرض کنید همه جهان «گل» خلق مىشد (چیزى که بهتر از آن نیست) اصلًا زندگى معنى و مفهومى نداشت بنابراین تفاوت لازمه جهان مادى است. و هر موجودى با موجود دیگر، هر انسانى با انسان دیگر باید متفاوت باشد. پس تفاوت با عدالت تناقضى ندارد. آنچه که بر خداوند حکیم و عادل زشت و ناپسند است بىعدالتى یا تبعیض است. عدالت یعنى قرار دادن هر چیزى سر جاى خود و این به معناى تساوى همه اشیاء یا تساوى همه افراد در یک شىء واحد نیست. هر موجودى از این جهان ماده سهمى از وجود دارد و ظرفیتى دارد که به همان اندازه ظرفیتى که دارد از کمالات وجودى برخوردار است. اگر کمتر یا بیشتر از ظرفیت وجودى یک شىء به آن کمال عنایت شود این بىعدالتى است که بر خداوند حکیم عادل قبیح است. حال اگر تفاوتى بین اشیاء جهان و انسانها مىبیند در واقع براساس همان ظرفیت وجودیشان است نه این که حقى از کمال و وجود داشته و خداوند به او عنایت نکرده است و از این موضوع فلسفى که بگذریم، اگر در رمز و راز تفاوت اشیاء و افراد اندکى بیاندیشیم درک خواهیم کرد که براساس مصلحتى که خداى حکیم و علیم مىداند این تفاوتها به وجود آمده است، زیرا: اولًا، این تفاوتها براساس ظرفیت وجودىشان است
ثانیا، اگر به فردى در این دنیا چیزى عنایت نکرده که بر دیگرى داده است خداوند در جاى دیگر جبران مىکند چرا که خداوند جبار است «جبران کننده». ثالثا، چه بسا آنچه فرد نتوانسته به دست آورد در اثر کم تحرکى خود فرد بوده است نه آن که خداوند نخواسته است و چیزى به او کمتر برسد به میزان تلاش و سعى انسانها به کمال و رشد دست پیدا مىکنند. رابعا، گاهى بندهاى از بندگان خدا چیزى را از خداوند طلب مىکند که به مصلحت و صلاح او نیست ولى بنده نمىداند و اگر اندکى از آینده اطلاع یا بد که چگونه ممکن است این نعمت طلب کرده، باعث هلاکت وى مىشود، هرگز از خداوند طلب نخواهد کرد.
و مطلب بسیار مشکل و پیچیده ای که وجود دارد و به نظر من اگر این مسئله برای ما انسانها روشن بشود مطمئا راههای شناخت به سوی ما گشوده خواهد شد و بسیاری از مسائل برای ما حل شده تلقی می شود.
دوست من حتما می دانید که زمان فقط در این دنیا که غرق در ماده است معنی دارد و در غیر این دنیا ، زمان مفهومی ندارد مثلا در عالم برزخ ( عالم مثال) و یا در عالم قیامت(عالم عقل) زمان بی مفهوم است زیرا عالم مثال و عقل،مجرد است و مجردات بری از زمان و مکان هستند. پس وقتی در عوالم بالاتر زمانی وجود ندارد مفهومش این است که گذشته و حال و آینده نیز وجود نخواهد داشت. برای خداوند سبحان گذشته و حال و آینده یکی است و فرقی بین این سه زمان برای ذات مقدسش وجود ندارد. وقتی ازمنه ثلاثه برای او تفاوتی ندارد معلوم می شود که او بر آینده و گذشته و حال ما آگاه است و می داند که در چه زمانی به چه علت و به چه نیتی با اختیار خود فلان کار را انجام خواهیم داد و یا می داند که در فلان زمان قصد انجام کاری را خواهیم داشت و بعد با اختیار خود قصدمان را به کار دیگری تغییر خواهیم داد. خداوند بر همه اینها آگاه است.
با این بیان روشن می شود که چون خداوند بر گذشته و حال و آینده ما آگاهی دارد بنابراین بر ذات ما و نیازها و ظرفیت ذات ما نیز آگاهی دارد و می داند که این مخلوق دارای چه ظرفیتهایی است ؛ و طبق همان ظرفیتها با او رفتار می کند.
با این بیان خدا می داند که فلان شخص با ظرفیت بیشتر استحقاق چیزی را دارد ولی بر عکس فلان شخص دیگر با ظرفیت کمتر استحقاق همان چیز را ندارد.
مسلما در بدن نیز تفاوت وجود دارد اما تبعیض نه! چرا که نمی توان گفت:
چرا به مغز یکی از بهترین مایعات را دادی و به روده یکی از پست ترین مایعات را؟ چون کمالات وجودی مغز بیشتر است و کمالات وجودی روده کمتر؛ اگر به مغز کمتر از کمالات وجودیش داده شود این تبعیض است و بی عدالتی.
دوست من به نظر من عالم طبیعت نیز مانند عالم بدن است . در عالم طبیعت هر کسی دارای کمالات وجودی مختلف و متفاوتی است و به اندازه همان کمالات وجودی نیز خیر دریافت می کند.
ببخشید که سرتان را درد آوردم
این بخشی از سخنان بنده بود امیدوارم با حوصله زیاد مطالب بنده را بخوانید
خوشحال می شوم نظرتون رو راجع به این مطالب بدونم.